برگزاری کارگاه آموزشی «جنگ شناختی»
برگزاری کارگاه آموزشی «جنگ شناختی»

دکتر داودی در ابتدای جلسه بیان داشت مطالب این کارگاه، جنسی متفاوت با جلسات معمول داشته و حاصل 20 سال تجربه رسانه ای و بررسی و تحلیل انبوهی از پیام ها و اسناد است.
در جنگ شناختی، هدف، ذهن مردم است.
هدف پروژه «زن، زندگی، آزادی»، آنچه نشان می داد، یعنی برداشتن حجاب، نبود، بلکه چیز دیگری فراتر از این بود. البته حجاب از سر تعدادی افتاد و این خسارت بود.
وی با بیان یک سوال از حاضران، و ادامه آن با سوالات و طرح مباحث دیگر، تلاش کرد به صورت میدانی، تاثیر فضاسازی رسانه ای بر ذهن ها را برای مخاطبان به صورت عینی نشان دهد و در این راستا به موضوع اطلاعات شیرین و رضایت غیرارادی مخاطب از این اطلاعات اشاره کرد.
به گفته استاد داودی، در سال 1396، جنگ روایت ها تمام شد و جنگ قرائت ها شروع شد. در «روایت»، حاکمیت حرفی را از بالا به پایین می زند و انتظار دارد مردم بپذیرند. به عنوان مثال در قضیه مهسا امینی، هر چه حاکمیت گفت ما او را نکشتیم، هنوز بخشی از جامعه این حرف را نپذیرفته است. اما در «قرائت»، موضوعی مطرح شده و بر اساس دو فاکتور اطلاعات ناقص و تحلیل غلط، حرفهای مختلفی زده می شود. نقاط اشتراک این حرف های مختلف، در واقع همان «قرائت» را شکل می دهد. وقتی این اشتراکات استخراج شوند، این قرائت تبدیل به روایت مسلط می شود و هر فردی خودش را سهامدار آن می داند؛ یکی با سخنرانی، یک نفر با یک توئیت، یک نفر با یک عکس یا پستی در فضای مجازی و... . در این حالت، چون مخاطب بر اساس اطلاعات غلط و تحلیل کاهنده مطالب را دریافت می کند، حاکمیت هر چه روایت کند، مخاطب نمی پذیرد.
به گفته دکتر داودی، بخشی از قضیه «زن، زندگی، آزادی»، انتقام کاری بود که ایران با امریکا کرد چرا که ما از سال 97 تا 400، چند پروژه را در مورد امریکا اجرا کرده و آنها را زمین گیر کردیم (نشان دادن ماسک دزدی در غرب و قفسه های خالی فروشگاههای اروپا، مساله واکسن، جورج فلوید و قضیه خاشقچی).
اگر در پروژه پارسال توانستند به ما آسیب بزنند به خاطر ضعیف شدن رسانه های ما بود. وی بیان داشت امریکایی ها بدون تست مدل، وارد ایران نمی شوند. ابتدا پروژه را در تاجیکستان، لبنان، عراق یا افغانستان تست کرده و سپس آن را در ایران اجرا می کنند.
دکتر داودی سپس به جریان شناسی فرهنگی سیاسی در رسانه های اپوزیسیون پرداخت و مدل های مختلف سوء استفاده از اقشار، طبقات و بلوک ها را در دهه های مختلف 70، 80 و 90 در ایران تشریح کرد.
ایشان یکی از این تکنیک ها را ایجاد کاراکتر دانست. به عنوان مثال، روحانی سید عراقی که سگ بغل می کند، مشروب می خورد و با زنان دست می دهد، محصول یک کار رسانه ای و برای تاثیرگذاری بر افکار است. استاد حقوقی که تحلیل های سیاسی ضعیف و غلط ارائه می دهد و چهره شده، نمونه دیگر این بحث است.
وی بیان داشت دشمن به این نتیجه رسید که نمی توان به یک باره دین را از اعماق افکار و اعتقادات ایرانیان حذف کرد، بلکه باید آرام آرام اعتقادات را رقیق کرد و حساسیت ها نسبت به حیا و غیرت را کم کرد. بنابراین با هدف زمین گیر کردن نظام، پروژه روی دختران و زنان جامعه متمرکز شد و رسانه ها تلاش کردند حرام را در چشم مخاطب به حلال تبدیل کنند. قدرت نفوذ یک زن در ایران، چند برابر آقایان است. بنابراین زنان و دختران هنرمند، شایسته، کمپینی و ورزشکار، مورد توجه رسانه های اپوزیسیون قرار گرفتند. استارت قضیه مهسا امینی از نداآقاسلطان در فتنه 88 شروع شد.
برنامه هایی همچون آکادمی موسیقی گوگوش، با حمایت مالی منافقین، تلاش کردند تا ارمیا، دختری که ظاهرا حجاب داشت را به عنوان یک خواننده مطرح کنند و تاثیرگذاری این قضیه بسیار زیاد بود و مفهوم حجاب استایل ها از همان زمان متولد شد.
وی در پایان بیان داشت پروژه «زن، زندگی، آزادی» به دنبال این بود که بگوید وضع زندگی زنان در ایران فلاکت بار است و باید از ایران خارج شد. اما در پاسخ به این جنگ رسانه ای، باید ضمن توجیه نکردن ضعف ها، سعی کنیم نشان دهیم اگر در ایران مشکلاتی هست در کشورهای دیگر هم هست و گاهی به مراتب، مشکلات بالاتری وجود دارد.
در فواصل مختلف، اساتید حاضر در جلسه نیز دیدگاه ها و سوالات خود را مطرح نمودند.
افزودن دیدگاه جدید